حکایت روستایی که دیگر اسمش را نمی برند!

به گزارش افق بسطام، اینجا تصویری دور از روستای گرد قبران است؛ روستایی که پس از نابودی توسط سیل، بار دیگر از نو ساخته شد، اما دیگر کسی آن را به همان نام نمی خواند.

حکایت روستایی که دیگر اسمش را نمی برند!

گرد قبران ویران شد. دوباره ساختندش. گاهی شنیدم که نامش بر زبان انسان هایش نمی آید و به جایش می گویند انبار که نام روستایی بود در نزدیکی اش. دلیلش را پرسیدم. پیرمردی گفت: پسرم که مُرد، خداوند پسر دیگری به من داد. نام آنی که مُرد، حسین بود. نام دومی را حسین نگذاشتم چون حسین آنی بود که مُرده بود. هیوا نام دومین پسرم است. گرد قبران هم آنی بود که آب برد. این؛ نه سفال هایش نه پنجره هایش و نه مردمانش آنند که بود. زبانم نمی چرخد به گرد قبران.

با ندا بودیم. هم سفرم. 9 نقاشی از گرد قبران را به خانه آوردیم. خانه ای که خود ساخته بودمش برایمان. یک سال گذشت. ندا رفت. ویران شدیم. آنجا را دوباره ساختم. خانه نبود. همه می آیند. می روند. گاهی شنیدم که نام خانه یا آشپزخانه بر زبان انسان ها نمی آید و به جایش می گویند آتلیه یا آبدارخانه. دلیلش واضح بود. دیوار همان بود. کابینت همان. کتابخانه همان و من همان نبودم. و آنجا همان نبود. این نقاشی ها گرد قبران اند.

به گزارش خبرنگاران،این روایت کلامی بابک کبود در توصیف نمایشگاه نقاشی گرد قبران است؛ نمایشگاهی که با ترکیب رنگ های تیره، بیش از هر موضوع دیگری، حس مبهم و تاریکی را به بازدیدکنندگان منتقل می کند. روایتی تاریک از روستایی که دیگر حتی نام تاریخی خودش را هم نمی تواند به یدک بکشد.

کبود درباره این نمایشگاه که در گالری طراحان آزاد برگزار شده بود، می گوید: این هشتمین نمایشگاه انفرادی ام بود. در نمایشگاه های قبلی طبیعت و اقلیم روستاها را می دیدم، درباره آنها می نوشتم و از برداشت هایی که می کردم، نقاشی می کشیدم؛ اما گرد قبران اولین مجموعه ای بود که در آن فیلتر درونی ام بسیار پررنگ تر بود.

او درباره نام این نمایشگاه نیز توضیح می دهد: گرد قبران نام روستایی از توابع بخش سیمینه شهرستان بوکان در استان آذربایجان غربی است. مساله اشتباهی درباره این نمایشگاه برداشت شده که من به حادثه ای در این روستا پرداخته ام. در حالی که در نظر من اینگونه نیست. در واقع داستانی درباره گذشته این روستا من را جذب کرد.

این هنرمند نقاش می گوید: من در این روستا حضور داشتم، با افراد آن صحبت کردم و متوجه شدم که این روستا سال ها پیش توسط سیل تخریب و دوباره ساخته شده است. ساختار این روستا بهم ریخته و تغییر کرده است و اهالی این روستا، اسم آن را کمتر ذکر می کنند. جویای دلیل شدم و پیرمردی به سوالم جواب دادند و من براساس مزرعه گل آفتابگردانی که سوخته بود این نقاشی ها را کشیدم.

کبود ادامه می دهد: در واقع در نمایشگاه گرد قبران خواستم 9 صفحه از دفتر خاطراتم را با مخاطب در میان بگذارم و احوالات درونی ام را نشان دهم. همین موضوع هم باعث شد که این نمایشگاه از سایر مجموعه ها و نقاشی هایم متمایز شود.

او همچنین خاطرنشان می کند: به نظرم نمایشگاه نقاشی بیشتر باید تصویرمحور باشد و کمتر درباره پیام آن صحبت شود. در واقع بیش از آنکه نمایشگاه نقاشی بخواهد صدور یک حکم یا بیانیه باشد، باید تصاویر و نقاشی ها را به مخاطب نشان دهد. من نیز طبیعتاً دوست دارم بیشتر نقاشی هایم دیده شوند تا درباره آنها توضیح دهم.

نمایشگاه انفرادی نقاشی های بابک کبود با عنوان گردقبران 27 اردیبهشت در گالری طراحان آزاد افتتاح شد و 7 خردادماه به کار خود خاتمه داد.

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 6 مرداد 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: ofoghebastam.ir شناسه مطلب: 91

به "حکایت روستایی که دیگر اسمش را نمی برند!" امتیاز دهید

1 کاربر به "حکایت روستایی که دیگر اسمش را نمی برند!" امتیاز داده است | 5 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "حکایت روستایی که دیگر اسمش را نمی برند!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید