اگر شریک بد بود استیوجابز شریک نمی گرفت!

به گزارش افق بسطام، هر هفته در این صفحه به تغییرات مهم در ایران از دریچه فرهنگ استارتاپی نگاه می کنیم؛ این بار مهدی زیودار؛ مشاور سرمایه گذاری خطرپذیر استارتاپ ها از تجربه اش درباره فرهنگ تازه مفهوم شراکت و سرمایه گذاری که استارتاپ ها در جامعه رواج داده اند نوشته است.

اگر شریک بد بود استیوجابز شریک نمی گرفت!

کسب وکارهای نوین مبتنی برتکنولوژی یا همان استارتاپ ها با ظهور خود در فضای کسب وکار ایران؛ تغییراتی در زمین بازی و در فرهنگ تجارت و کسب وکار ایجاد کردند که بخش مهم این تغییرات مربوط به حوزه اقتصاد و مراودات مالی کسب وکارهاست. من می خواهم در این نوشته چند مورد مهم از این تحولات و چرخش ها را بررسی کنم.

عبور از مفهوم شراکت به مشارکت

یک ضرب المثل خیلی مهم در ایران داریم که می گوید: شریک اگر خوب بود خدا برای خودش شریک می گرفت!. این ضرب المثل بارها و بارها قابلیت اثبات دارد و هر کدام از پدرها و مادرهای ما مثال هایی دارند در تأیید آن... مثال هایی درباره کلاهبرداری شرکا در دایره دوستان و آشنایان خود که مدام برای اثبات این نکته که شریک خوب پیدا نمی شود به زبان می آیند. اما با ورود استارتاپ ها به دنیای کسب وکارهای مدرن این ضرب المثل مورد چالش جدی قرار گرفت. درواقع یک حمله اساسی از پایه و اساس به آن شد. استراتژی به چالش کشیدن این ضرب المثل هم بر این اصل سوار بود که باید زمین بازی را از شراکت به مشارکت جابه جا کرد.

وقتی که بازی وارد حوزه مشارکت می شود دیگر ما شریک نداریم بلکه فاندر (بنیانگذار) داریم و کوفاندر (هم بنیانگذار). بنا بر این تعریف در استارتاپ ها و دنیای کسب وکارهای نوین، بنیانگذاران شرکایی هستند که برای دستیابی به هدف مشترکی کنار هم قرار می گیرند و هر کدام نقشی را در کسب وکار باید ایفا کنند.

قبلاً وقتی دو نفر، هر کدام مبلغی پول می گذاشتند برای راه اندازی یک کسب وکار، به اندازه پولی که آورده بودند شریک می شدند و سهم می گرفتند، اما در زمین بازی جدیدی که استارتاپ ها و مفهوم سرمایه گذاری خطرپذیر به وجود آورده، مبنا مشارکت است نه پولی که طرفین می آورند. پس دو نفر باید بتوانند هر یک کاری انجام دهند و هر یک باید تخصص و توانمندی خود را مکمل دیگری قرار دهد تا شرکای خوبی قلمداد شوند.

عبور از پول محوری به کارمحوری

دومین تغییر مهمی که استارتاپ ها در حوزه کسب وکار به وجود آوردند کار محور کردن شراکت بود. قبلاً هر کسی می خواست کاری راه بیندازد اولین سؤالی که از او می پرسیدند این بود که چقدر سرمایه داری؟ و همین سؤال معمولاً یک مانع بزرگ بود برای راه اندازی کسب وکار. لذا یا کسب و کار شکل نمی گرفت یا برای تأمین سرمایه سراغ کسانی می رفتند که به عنوان شریک اضافه می شد و فقط پول می آورد و بس! یعنی مبنای شراکت همان طور که گفته شد یا میزان آورده مالی طرفین بود یا فرمول پول از تو، کار از من. خب مشخص است آخر این شراکت ها که عموماً یک طرفه بودند چیزی نبود جز چالش و دعوا و شکست. اینجاست که ما هم می توانیم حرف پدرها و مادرهایمان را تکرار کنیم که بله این طور شراکتی همان بهتر که نباشد! اما در دنیای کسب و کارهای استارتاپی، ادبیات از پول محوری به کارمحوری تغییر کرد و خیلی از کسب وکارها بدون پول شروع می شدند و کماکان هم می شوند. در نتیجه مچ بودن، مکمل هم بودن و هم هدف بودن ملاک همکاری و شراکت در این کسب وکارها شده است.

عبور از سرمایه گذاری سنتی به سرمایه گذاری خطرپذیر

هنوز که هنوز است وقتی برای یک کسب و کار می خواهیم سرمایه گذار سنتی بگیریم با سؤالاتی طرف می شویم با چنین مضمون هایی: چی دارید؟، من به کمتر از 51 درصد سهام راضی نمی شوم!، خودتان چقدر پول می گذارید؟، آخر سال چند درصد سود می دهید؟، برای اصل پول من چه تضمینی می دهید؟ و...

خب مشخص است که خیلی از کسب وکارهای مدرن از جمله استارتاپ ها توان عبور پیروز از این سؤالات را ندارند. به همین خاطر استارتاپ ها از این نوع سرمایه گذارها عبور کرده اند و نوع و تم جدیدی از سرمایه گذاران شکل گرفته به نام سرمایه گذاران خطرپذیر. این سرمایه گذاران جدید روحیات و سؤالات جدیدی دارند که در فرهنگ کسب وکاری ما زیاد سابقه نداشته است. از جمله اینکه از کسی که می خواهند به او پول و سرمایه بدهند چنین گزاره ها و سؤالاتی را مطرح می کنند: تیم شما چه کسانی است؟، ایده و بازارتان چقدر جذاب است؟، من بیشتر از 20 درصد سهام نمی گیرم!، من روی خود شماها ریسک می کنم نه روی کارتان، پول من سوخت هم بشود چیزی از شما نمی گیرم، برای رشد کسب وکارتان همه توان خودم را خرج خواهم کرد و...

این سرمایه گذاران به مرور و با بهتر شدن تجربیات استارتاپ ها و همچنین دیدن ثمرات شکست و پیروزیت سرمایه گذاری خود، در حال بالغ تر شدن هستند و مهم تر اینکه این گفتمان سرمایه گذاری و مشارکت مالی فراگیرتر شده و به حوزه های غیراستارتاپی هم در حال تسری است.

منبع: ایران آنلاین
انتشار: 26 آذر 1399 بروزرسانی: 26 آذر 1399 گردآورنده: ofoghebastam.ir شناسه مطلب: 1141

به "اگر شریک بد بود استیوجابز شریک نمی گرفت!" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "اگر شریک بد بود استیوجابز شریک نمی گرفت!"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید