این یادداشت از مرگ عمومی تلخ تر نیست

به گزارش افق بسطام، تهران (پانا) - این تصویر یک فیلم یا رمان وحشت نیست. یک توصیف خیالی نیست. ترسیم وضعیتی است که به راحتی ممکن است در انتظار ما باشد. زودتر از آن چه تصور می کنیم. چنین تصویری آشفته می نماید آدم را؟ آری. اما چه باک و چه ایراد؟ اصلا گاهی آشفتگی و ترس واجب تر از نان شب است. ترس واکنشی طبیعی است برای دفاع انسان از خود در برابر خطر.

این یادداشت از مرگ عمومی تلخ تر نیست

به گزارش ایسنا، در یادداشتی در روزنامه اعتماد به قلم کامبیز نوروزی، حقوقدان، آمده است: این یادداشت از مرگ عمومی تلخ تر نیست.

خانم ها!/ آقایان!

اجازه دهید بی پرده با تصویری از مرگ روبه رو شویم؛ همان طور که مرگ تاخت نموده و بی مهابا با ما روبه رو شده است.

کرونا ریسمان مرگ به دست در جست وجوی ماست. لشگر کرونا روزبه روز بیش از پیش از ما کشته می گیرد. سیلاب وار حمله نموده است. اول شهریور 120 نفر فوتی کرونایی بودند. هنوز 3 ماه نگذشته و این عدد این روزها رسیده به 480 نفر. درست 4 برابر. معاون وزیر بهداشت گفت که آمار واقعی حدودا دو برابر است. یعنی شهریور 240 نفر بود و الان نزدیک 1000 نفر. دکتر حریرچی گفت با این شرایط تا دو هفته دیگر روزی 1800 فوتی کرونایی خواهیم داشت. حالا اگر در 3 ماه آینده مثل 3 ماه گذشته فوتی های کرونایی 4 برابر بگردد، که با این اوضاع هیچ بعید نیست، می دانید چه خواهیم داشت؟ روزی 7 هزار نفر براثر کرونا خواهند مرد. این عدد متوقف نمی گردد. چند روز بعدش می گردد 8 هزار نفر و داستان ادامه دارد... نیمی از این مردگان متعلق به تهران هستند و خواهند بود. چشمانتان را ببندید و آن روزها را تصور کنید! از در و دیوار کرونا می بارد. حتی جا برای دفن مردگان نخواهد بود. مردگان چقدر در صف تدفین خواهند ماند؟ شاید در سردخانه ها هم جایی برای آنها نباشد. 9 هزار نفر. ماشین برای حمل مردگان نیست. باید به ماشین شخصی و وانت و تاکسی متوسل شد؟ شاید 10 هزار نفر. کجا باید جایشان داد؟ کاسب و کارمند و وزیر و وکیل و طبیب فرقی نمی نماید. مردگان چندانند که هیچ جمع و حلقه ای را بی نصیب نمی گذارند. به یک ماه نرسیده 300-200 هزار نفر به صف مردگان اضافه می گردد. همه حیرانند میان اندوه مرگ و ترس مرگ و مشخص تکلیف دوست و خویش و قومی که پیکرش بر دست های سرگردان باقی مانده است. آدم ها نمی توانند به کار و بار خود برسند. همه جا پریشان است و کارها در هم ریخته. کسی به کسی تسلی نخواهد داد. یادتان هست فرهاد می خواند مرده می برند کوچه به کوچه؟

این تصویر یک فیلم یا رمان وحشت نیست. یک توصیف خیالی نیست. ترسیم شرایطی است که به راحتی ممکن است در انتظار ما باشد. زودتر از آن چه تصور می کنیم. چنین تصویری آشفته می نماید آدم را؟ آری. اما چه باک و چه ایراد؟ اصلا گاهی آشفتگی و ترس واجب تر از نان شب است. ترس واکنشی طبیعی است برای دفاع انسان از خود در برابر خطر.

بلی! آن تصویر در انتظار ماست. ما خود در حال ساختن آن تصویر تیره هول انگیزیم. شباهت به یک اعدامی ای داریم که خود طناب مرگ را بر گردن خود می اندازد.

دولت و دستگاه های مسئول و ستاد کرونا قادر نبوده اند با شیوع کرونا مقابله موثر و جدی نمایند؟ اما مگر هدف کرونا دولت است؟ ویروس خود را به سمت ما نشانه رفته است. تک تک ما ... چرا ما ویروس را به مهمانی مرگ خود دعوت کنیم و جان عزیز خود و عزیزان خود را بر سفره او بگذاریم؟

می گردد تلخ تر هم تصور کرد. یک ماه، دو ماه، سه ماه، چهار ماه دیگر. اگر بگذاریم اوضاع همین باشد و سفره رنگین برای ویروس باز بماند از کجا که من یا شما یکی از بازیگران آن تصویر مرگ آلود نباشیم؟ می دانید؟

در طول عمر هزار کار می کنیم که زنده بمانیم. می خوریم، می خوابیم، عشق می ورزیم، کار می کنیم، ستیزها می کنیم، برای درمان نزد طبیب می رویم و... که زنده بمانیم. اما جسم خود را در برابر قاتلی به نام کووید-19 می گشاییم و برایش مهمانی می گیریم که جانمان را بگیرد؛ بمیریم و بمیرانیم. دیوانگی نیست؟

بترسیم از آن تصویر. نخواهیم خودمان و عزیزانمان بازیگران آن تصویر باشیم. کمی سختی را بر خود هموار کنیم. کمی در خودداری شکیبا باشیم. حتما تلخ تر و سخت تر از تجربه مرگ عمومی نیست. درها و نفس هایمان را به روی قاتل ببندیم. به استقبال مرگ عمومی نرویم. بخواهیم زنده بمانیم.

منبع: خبرگزاری پانا
انتشار: 28 آذر 1399 بروزرسانی: 28 آذر 1399 گردآورنده: ofoghebastam.ir شناسه مطلب: 1146

به "این یادداشت از مرگ عمومی تلخ تر نیست" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "این یادداشت از مرگ عمومی تلخ تر نیست"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید