متن سخنرانی یک مبتلا به ADHD در خصوص پیکارش با بیماری و امیدهایش در TED

به گزارش افق بسطام، جسیکا مک کابه: اگر خوب فکر کنید، امروز این مغز شما بود که تصمیم گرفت به اینجا بیایید، نه خودتان. این مغز شما بود که تصمیم گرفت آیا پیاده بیایید، رانندگی کنید، تاکسی بگیرید یا دوچرخه سواری کنید. رفتار شما، هر نوع رفتاری، تحت تأثیر مغزتان است.

متن سخنرانی یک مبتلا به ADHD در خصوص پیکارش با بیماری و امیدهایش در TED

این داستان مغز من است. از کودکی، بچه باهوشی بودم. در هجده ماهگی به صورت کامل و جمله وار صحبت می کردم. تا سوم ابتدایی در آزمون های استاندارد نمرات بعد از دبیرستان کسب می کردم. همه معلم هایم بر این باور بودند که من پتانسیل بالایی دارم. با این حال، من همیشه درگیر مشکلاتی بودم. دوستان زیادی نداشتم و بیشتر وقتم را با کتاب ها می گذراندم.

در کلاس درس، به راحتی دچار حواس پرتی می شدم و چیزها را مدام گم می کردم. مغز من روی هیچ چیزی که علاقه مند نبودم تمرکز نمی کرد و این شرایط مثل آب در هاون کوبیدن بود. با این حال، به دلیل هوشمندی ام، هیچ کس نگران نبود. تا اینکه در دوران متوسطه، وقتی باید خودم را به کلاس ها می رساندم و تکالیفم را همراه می بردم، هوشمندی به تنهایی کافی نبود و نمراتم آغاز به افت کردند.

مادرم مرا نزد پزشک برد و پس از ارزیابی کاملی، تشخیص داده شد که من اختلال نقص توجه و بیش فعالی دارم (Attention Deficit Hyperactivity Disorder یا ADHD). این اختلال دارای سه ویژگی اصلی است: بی توجهی، تکانش گری و بیش فعالی. بعضی افراد با بیش فعالی بیشتر تشخیص داده می شوند، به ویژه بچه ها.

تبلیغ متنی

ویزای مولتی آلمان
-
دلیل و عوارض مشکل پزشکی از چیست؟

پزشک و والدینم تصمیم گرفتند که شاید داروهای محرک بتوانند بهتر از تنبیه ها و سخنرانی ها نتیجه دهند. پس آن را امتحان کردم و نتیجه داد. اولین باری که دارویم را مصرف کردم، مثل این بود که عینک به چشمم زده ام. توانستم تمرکز کنم و بدون هیچ تغییر دیگری، معدل من یک واحد کامل بالا رفت. این واقعاً یک معجزه بود.

تا سن چهارده سالگی، دوستانی داشتم که مرا دوست داشتند. در پانزده سالگی، اولین شعرم را منتشر کردم و در هفده سالگی می دانستم که می خواهم روزنامه نگار شوم. اما بعد از چندی، اوضاع آغاز به خراب شدن کرد. نمی توانستم به موقع به کلاس ها برسم و با وجود پیروزیت در دروس، مانند ثبت نام به موقع برای دروس مهم، دچار اشتباهات بزرگی شدم.

تا بیست ویک سالگی، دانشگاه را رها کردم و به خانه بازگشتم. در دهه بعدی، پانزده شغل مختلف را آغاز و رها کردم یا از آنها اخراج شدم. در نهایت، در سن سی و دو سالگی احساس می کردم که هیچ ایده ای ندارم که با زندگی ام چه کنم. دائم کتاب های خودیاری می خواندم که به نظر نمی رسید یاریی نمایند.

در این نقطه، می توانستم از خودم ناامید شوم. اما این کار را نکردم، زیرا می دانستم رفتارم مرا به اینجا رسانده و رفتار تحت تأثیر مغز است و مغز من دارای اختلال ADHD است. بنابراین، آغاز به تحقیق کردم و اطلاعات خوبی یافتم. اما بسیاری از آن اطلاعات یا بسیار فنی بود یا به والدین و معلمان بچه ها مبتلا به ADHD یاری می کرد.

بنابراین، کانال یوتیوبی راه اندازی کردم تا به افراد مبتلا به ADHD یاری کنم تا مغز خود را بهتر بشناسند و بدانند که تنها نیستند. در نهایت، یاد گرفتم که اختلال ADHD واقعی است و تفاوت هایی قابل میزان گیری در مغز وجود دارد. این تفاوت ها، حتی در بزرگسالان، همچنان باقی می مانند. بعلاوه یاد گرفتم که ADHD بر طیف های مختلفی از زندگی اثر می گذارد و برای بسیاری، این اختلال زندگی را به چالش می کشد.

یادگیری در خصوص مغز خودم و ارتباط با دیگران مبتلا به ADHD مرا به جایی رساند که امروز هستم. اکنون راضی تر و پیروز تر از هر زمان دیگری هستم. آنچه که مرا به پیروزیت رساند، شناخت بهتر مغزم و پذیرش خودم بود.

منبع: یک پزشک
انتشار: 29 مهر 1403 بروزرسانی: 29 مهر 1403 گردآورنده: ofoghebastam.ir شناسه مطلب: 2163

به "متن سخنرانی یک مبتلا به ADHD در خصوص پیکارش با بیماری و امیدهایش در TED" امتیاز دهید

122 کاربر به "متن سخنرانی یک مبتلا به ADHD در خصوص پیکارش با بیماری و امیدهایش در TED" امتیاز داده اند | 5 از 5
امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "متن سخنرانی یک مبتلا به ADHD در خصوص پیکارش با بیماری و امیدهایش در TED"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید