همتیان: حال همه ما خوب است روایتی تلخ از فاجعه سردشت است
به گزارش افق بسطام، کارگردان نمایش حال همه ما خوب است مطرح نمود: این نگاه که ما هیچگاه در آثار هنری مان نباید کار هایی را فراوری کنیم که باعث اذیت ذهن مخاطب گردد اشتباه است.
به گزارش گروه فرهنگی خبرنگاران، نمایش حال همه ما خوب است نمایش برگزیده بیست و دومین جشنواره ملی تئاتر فتح خرمشهر به نویسندگی باقر سروش و کارگردانی علیرضا همتیان اجرایش را از سوم دی ماه در تماشاخانه سرو شروع نموده است.
بازیگران این نمایش پریسا دوستی، نازنین حسنی، پارسا فریدونی، رضا یاوری هستند.
داستان از این قرار است که ناصر، پدر خانواده زندگی اش در سردشت به وسیله شکار کبک می گذرد. وی یکی از روز هایی که برای شکار یبرون رفته است موقع بازگشت به خانه متوجه بمباران شیمیایی شهرش می شود. وی سراسیمه به خانه می آید تا از حال زن، دختر و پسرش با خبر شود، اما متأسفانه آن ها شیمیایی شده اند.
این نمایش با تم دفاع مقدس دارای داستان غم انگیزی است که در سردشت زمان جنگ تحمیلی ایران و عراق رخ داده است. بمباران شیمیایی سردشت بمبارانی بود که نیروی هوایی عراق از 7 تیر1366 با استفاده از بمب های شیمیایی در چهار نقطه پرازدحام شهر سردشت (از توابع استان آذربایجان غربی) انجام داد. در این حمله 110 نفر از ساکنان غیرنظامی شهر جان باخته و 8000 تن دیگر نیز در معرض گاز های سمی قرار گرفتند و مسموم شدند.
علیرضا همتیان کارگردان این نمایش در عرصه نمایش های دفاع مقدس دستی بر آستین دارد و در شهر زنجان، شهری که ساکن آن است نیز در این عرصه کار نموده، حتی کار های عروسکی اش نیز ضد جنگ و در عرصه دفاع مقدس بوده است. همتیان خود کُرد است علی رغم اینکه در زنجان زندگی می نماید بنابراین برایش اجرای این نمایش خیلی مهم بوده هر چند معتقد است که به قصد تعصبات قومیتی کار را به اجرا نرسانده است.
درباره نمایشنامه حال همه ما خوب است و شرایط تئاتر دفاع مقدس با علیرضا همتیان به مصاحبه نشستیم:
*به عنوان سؤال نخست بفرمایید چه دغدغه ای شما را به سمت اجرای نمایشی درباره بمباران سردشت کشاند، آیا تعصب قومیتی شما به عنوان یک کُرد باعث شد به این عرصه بپردازید؟
-من اینطور نمی توانم بگویم که صرفا تحت تأثیر تعصباتم قرار گرفتم، چون صرفا آدم تعصبی نیستم و همه طور آهنگی را گوش می دهم و همه نوع موضوعی را هم در عرصه دفاع مقدس دوست دارم.
واقعیت این است که بحث بمباران شیمیایی یا جزئی تر بگویم بحث بمب یا شیمیایی یا جنگ آزاردهنده است، شاید هم بخشی به همین تعصب من ناخودآگاه، چون یک کُرد هستم بازشود، اما من متن سروش را که خواندم حس وحشتناکی به من دست داد و همذات پنداری با این موضوع کردم و حس مرگ وجودم را فراگرفت.
خیلی سخت است یک مردی به خانه برشود و ببینند که دیگر زن و بچه اش زنده نیستند، حتی نمایش چنین دردی خیلی سخت است البته این را هم بگویم که متن اصلی یک مونولوگ بود یعنی فردی که این مسائل را برای مخاطبان تعریف می نماید، اما به نظر من افزودن کاراکتر های اعضای خانواده خیلی قصه را گویاتر می نماید به همین دلیل هم تصمیم گرفتیم اعضای خانواده را به متن اضافه کنیم.
خیلی از کسانی هم که کار را در جشنواره یا اجرای عموم در زنجان دیدند به من گفتند که بهتر شد که کاراکتر ها به قصه اضافه شدند چرا که نمایش را از خسته نمایندگی خارج کرد در نهایت اینکه به طور ناخودآگاه و براساس تجربه هم به این نتیجه رسیدم که مصیبتی که سر این انسان ها آمده اعم از کُرد وغیر کُرد بخش هایی را به کار اضافه کنم تا گویای قصه شود.
*در زمینه زلزله خیلی شنیده ایم مردان یا کسانی که بیرون از منزل بودند یک مرتبه زلزله آمده و اعضای خانواده شان را در منازلشان از دست داده اند، اما درباره جنگ خیلی ازاردهنده تر است... شما خودتان درباره جنگ چطور فکر می کنید؟
-بله همینطور است زلزله باز یک امر طبیعی است، اما جنگ به ما تحمیل شده بود و این آزارش بیشتر بود. من هم زمان جنگ دبیرستانی بودم، در جبهه هم فعال بودم و آن جو و فضا را درک کردم هیچکس این شرایط را دوست ندارد من گاهی در جاده یک گنجشک به ماشینم می خورد تا چند روز حالم بد می شود وای به حال جنگ که انسان هایی بیگناه در آن کشته می شوند.
*با توجه به تلخ بودن موضوع نمایشنامه در عرصه جنگ این تصور برایتان اینجاد نشد که ممکن است مخاطب پس زده شود یا اینکه تلخی کار مخاطب را تحت تأثیر زیادی قرار بدهد که بخواهید نمایشنامه را تعدیل کنید؟
-البته من نیتم این نبوده که مخاطب را آزار دهم، اما به نظر من اگر هم مخاطب اذیت شده این خیلی خوب است. این نگاه که ما نباید هیچگاه اذیت بشویم نگاه خوبی نیست اتفاقا می تواند برای مخاطب نسل جوان ما تأثیر مثبت داشته باشد تنفر او را از جنگ زیاد کند و نیت جنگ را در دل او کاهش دهد.
اینکه مخاطب برای جنگ به فکر خانواده اش باشد ترس در دلش ایجاد شود و مسائلی از این دست خوب است اینکه ما بگوییم چقدر جنگ بد است برای آینده هم تأثیرگذار است.
*آقای همتیان با توجه به نمایشنامه که بهرحال اتفاقی بوده که در سردشت رخ داده و این بمباران شیمیایی اجرا شده، اما درباره قصه نمایش چقدر واقعیت و چقدر تخیل آمیخته شده است؟
-یک بخشی از نمایشنامه مستند است یکی از کاراکتر های این داستان به نام اسیره به معنی ستاره که دختر خانه است و دختربچه ای است، وجود داشته است. من هم تحقیقاتی کردم متوجه شدم کاراکتر هایی که آنجا فوت کردند واقعیت دارند، اما به هرحال طبیعتا تخیلات نویسنده هم با کار آمیخته شده است.
*نخستین بار کار را برای اجرا در کجا آماده کردید؟
-من واقعیت کار را برای اجرای عموم آماده کردم و تصمیم به اجرای جشنواره ای نداشتم. من کُرد بیجار هستم با نویسنده کار همشهری هستم، اما ساکن زنجانم و کار را برای زنجان آماده کردم.
بچه های گروه به من گفتند که یک جشنواره ای به نام مرصاد وجود دارد که کار را می توانیم آنجاعرضه کنیم، من هم مخالفت نکردم، اما به آن جشنواره نرسیدیم. برای جشنواره تئاتر فتح خرمشهر ما نمونه کار فرستادیم و آنجا اجرا رفتیم و خوشبختانه در بخش هایی، چون بازیگری دوم مرد، تقدیر از بازیگر زن، رتبه سوم کارگردانی و نویسندگی جوایزی گرفتیم. البته من یادم نمی رود که در فضای خیلی بدی اجرا رفتیم به لحاظ امکاناتی اصلا مناسب نبود.
من اینجا باید به این نکته اشاره کنم که شخصا از جشنواره ها متنفر هستم، فضای جشنواره مرا اذیت می نماید سال ها هم در جشنواره ها شرکت نکردم و اگر از مرکز هنر های نمایشی آمار مرا بگیرید، متوجه می شوید که چه می گویم. من مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد تئاتر عروسکی دارم حتی در عرصه عروسکی هم تئاترجنگ و دفاع مقدس کار کردم، اما گاهی هم پیش آمده که در جشنواره ای شرکت نموده باشم.
*چطور شد به اجرای تهران در تالار سرو رسیدید؟
-در اختتامیه جشنواره تئاتر فتح خرمشهر به ما گفتند که قرار است از چهار گروه از سوی حوزه هنری و انجمن تئاتر انقلاب و دفاع مقدس برای اجرا در تهران حمایت نمایند. یکی از گروه هایی که انتخاب شده بودند ظاهرا کنسل شده بود که به ما گفتند ما در تهران اجرا برویم البته فراهم کردن اجرای ما در تهران خیلی عجله ای شد و شرایط برایم سخت بود.
فراهم کردن امکانات اجرا از بروشور و بنر تا تبلیغات و دکور و مسائل دیگر خیلی در تهران سخت است همه چیز می بایست عجله ای جور شود برای ما هم همینطور شد بهرحال ما هم از شهرستان آمدیم و خیلی به این شرایط عادت نداشتیم.
فعلا هنوز هیچ کمک هزینه ای از سوی انجمن تئاتر دریافت نکردیم، ولی قرار است پرداخت شود ما هم حقوق معلمی مان را آوردیم و فعلا به شکر خدا خرج می کنیم.
*استقبال از کار در تهران و سالن سرو چطور بوده آیا راضی هستید؟
-ببینید ما روز اول تنها بیست نفر مخاطب داشتیم که من نگران بودم و تصور می کردم که خیلی کم است، اما دوستان ما در تهران گفتند که برای روز اول و با این شرایط اقتصادی مردم و آلودگی هوا خیلی هم خوب بوده و به شکر خدا در شب های دیگر به پنجاه نفر و بیشتر هم رسیده است.
*در عرصه دفاع مقدس و جنگ چه اندازه کار نمایشی داشتید؟
-من تقریبا هشتاد درصد کارهایم در این عرصه بوده است حتی کار های عروسکی ام که به جشنواره تئاتر دفاع مقدس هم راه یافته باز هم در همین حوزه بوده است. مثل کار شب بخیر عزیزم که در اهواز جایزه گرفت و یک کار ضد جنگ بود.
*به عنوان یک فرد پرتجربه در عرصه تئاتر مقدس کار کردن در این حوزه را به لحاظ نمایشی چطور ارزیابی می کنید آیا شرایط کار در این عرصه نسبت به سایر حوزه های نمایشی بهتر است؟
-خب واقعیت این است که در گذشته شرایط بهتر بود الان شاید بتوانم بگویم به دلائلی، چون ممکن است کم توجهی مسئولان باشد یا بخشی هم به خود هنرمندان باز می شود که نتوانستند با کارهایشان مخاطب را جذب نمایند.
شاید شرایط پنج یا شش سال پیش برای فعالیت در عرصه تئاتر شرایط متفاوت بود الان هنرمند در همه زمینه ها باید بدود و کمتر هم به او بها داده می شود علتش را هم نمی دانم من هم آدمی هستم که خیلی موقعیت ها را چشیده ام و من همواره دلهره این را داشته ام که نکند دراین عرصه دیگر نتوانم کارم را به صحنه ببرم. گاهی هم در سوژه هایم به مسائل بعد از جنگ پرداختم.
*شرایط کار تئاتر در شهر محل سکونت شما زنجان به چه صورت است؟ آیا هنرمندان زنجان فعال هستند؟
-هنرمند در هر جایی دوست دارد کار کند و همواره فعال است. خیلی ها گاهی به ما می گویند شما چرا کار نمی کنی بعد که ما جلو می آییم می بینیم هیچکس دورمان نیست. بعضی شاید بگویند که تئاتری ها خیلی حساس و زیاده خواه هستند. من هم کار عروسکی برای بچه ها نموده ام در همه موضوعات حتی برای شاد کردن بچه ها، اما حتی پول سالن هم گاهی در نمی آید.
خیلی مسائل، چون مسائل اقتصادی از سالن گرفته تا بنر شهرداری ما را ناامید می نماید. گاهی برای یک بنر به شهرداری مراجعه می کنیم و رخ داده که شهرداری از ما سیصد بلیت مجانی خواسته خب این ها توجه نمی نمایند که این سیصد بلیت برای چند روز ما می شود چطور می توانیم این اندازه بلیت رایگان بدهیم؟ این ها حتی شده باید بیایم و از ما بلیت بخرند تبلیغات کارمان را هم انجام دهند.
*تصمیم دارید در جا های دیگر شهر و کشور های دیگر هم به صحنه بروید؟
-من حرفی از کشور که نزدم بهرحال خیلی شرایط سخت است، اما بدم نمی آید که این اتفاق هم بیافتد و حرفم را هر جایی بزنم من در نمایشنامه سعی کردم تا جایی که می توانیم آن را فرامکانی کنیم و از جغرافیا دورش کنیم، اما بهرحال این در ذهنم هست که در شهر های دیگر هم به صحنه بروم حتی برای بیجار هم درخواست دادیم، اما هنوز جوابی نگرفته ایم خصوصا دوست دارم در شهر های کُردنشین اجرا برویم اگر خدا بخواهد و مسئولین هم کمک نمایند این اتفاق بیافتد.
*بازیگران نمایش تغییر ننموده اند؟
-بازیگران اصلی آقای یاوری از بازیگران خوب زنجان و پریسا دوستی تغییر ننموده اند، اما متأسفانه دو بازیگر دختر و پسر خانواده دانشجو بودند در جشنواره همراه ما بودند، اما به تهران نتوانستند بیایند و ما آن ها را جایگزین کردیم.
*نکته پایانی؟
-امیدوارم شرایط تئاتر با کمک و توجه مسئولان به طور کلی بهتر شود و مردم هم بتوانند برای تئاتر خرج نمایند. الان به هر کسی که می گوییم تئاتر ببین به ما می گوید که رایگان بلیت بدهیم من به خیلی ها گفتم که چرا باید بلیت تئارت رایگان باشد عده ای گاهی از ما توقع بلیت رایگان دارند مگر بلیت سینما را رایگان می دهند که بلیت تئاتر رایگان باشد؟ ما شده بلیت رایگان هم بدهیم، اما این فرهنگ خرید بلیت تئاتر هم باید جا بیافتد و هیچکس توقع نداشته باشد که به لحاظ آشنابازی بلیت رایگان بگیرد.
*ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. پیروز باشید.
من هم ازشما و خبرگزاری تان ممنونم.
منبع: خبرگزاری دانشجو